حکایت های آموزنده

سعدی,نیکی بدان,حکایت های آموزنده,خواندنی,

سعدی,نیکی بدان,حکایت های آموزنده,خواندنی,

نقشه سایت

خانه
خوراک

ژل افزایش دهنده قد

معجزه ای در افزایش قد تا 7 سانتی متر محصول بی نظیر سال2018
قیمت : 19000 تومان

در طول یک ماه 4 الی 10 کیلو لاغر شوید

چسب لاغری گیاهی Meizi Patch پدیده ای بی نظیر در بین محصولات گیاهی بدون استفاده از داروهای شیمیایی و مضر
قیمت : 29000 تومان

امکانات جانبی

Your SEO optimized title page contents

تبلیغات

حکایت خواندنی «بندگی من یا آزادی تو»؟

حکایت خواندنی «بندگی من یا آزادی تو»؟

حکایت «بندگی من یا آزادی تو»؟

حکایت «بندگی من یا آزادی تو»؟

 

 

همان چیزی هستی که همه می گویند

همان چیزی هستی که همه می گویند

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند.

 

شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه این‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»


شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»


همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»

حکایت جالب و خواندنی نیکی بدان

حکایت جالب و خواندنی نیکی بدان

 پارسایى در مناجات خود مى گفت: خدایا! بر بدان رحمت بفرست، اما نیكان خود رحمتند و آنها را نیك آفریده اى.

از این رو مى گویند: فریدون (شاه باستانى كه بر ضحاك ستمگر پیروز شد و خود به جاى او نشست) دستور داد خیمه بزرگ شاهى براى او در زمینى وسیع ساختند. پس از آنكه آن سراپرده زیبا و عالى تكمیل شد، به نقاشان چنین دستور داد تا این را در اطراف آن خیمه با خط زیبا و درشت بنویسند و رنگ آمیزى كنند:

 

 

 

برای خواندن کامل این حکایت به ادامه مطلب بروید...